شعر احساسی برای دخترم
گریه نکن دخترم دنیا آتیش میگیره
بخند اگرچه انگار برای خنده دیره
عروسک قصه ام دنیای ما کوچیکه
گریه کنی میدزدن اشکاتو چیکه چیکه
میرن با اشک چشمات قصر بلور میسازن
تو قصر اشکای تو صف میکشن مرد و زن
آدمکا میخندن به گریه ی شبونه
خوب بلدن برقصن به ساز این زمونه
آدمکای اینجا آدمای تو خالی
هیچ وقت نمیفهمن تو توی چه حس و حالی
گریه نکن دخترم دنیا ی ما سیاهه
از اینجا تا شهر نور بدون که خیلی راهه
بزرگ میشی میبینی دنیا پر از فریبه
یه وقتی اشک نریزی تو این همه غریبه
اگه یه روزی چشمات به این ترانه افتاد
اگه یه روزی غصه کار دس چشم تو داد
بدون که آغوش من مامن گریه هاته
تو غصه هات مادرت یک دل سیر باهاته
شاعر: راضیه فرهودی
شعر روز دختر
آرزو کردم خدا را گوهری
سالم و زیبا نگارین اختری
بر سرم او ریخت یکدنیا گهر
داد ما را او ز رحمت دختری
دختری مانند گل زیبا و پاک
از همه ناراستیها او بری
او گل کاشانه ما میشود
میکند بر ماهتاب او سروری
لطف حق شامل شده بر حال ما
میگشاید یک به یک بر ما دری
خنده بر لب دارد و نوری به چشم
با نگاهش میکند افسونگری
من چه خوشبختم که دارم دختری
دختری زیبا رخی تاج سری
او شده نور دو چشمان پدر
میفروشم فخر بر انس و پری
بارالهی لطفت از حد شد فزون
بازهم کردی تو بنده پروری
دوست دارم تا بگویم بشنود
حرف دل با شعر زیبای دری
دخترم زیبا گلم ای عشق من
در نگاهم از همه عالم سری
کاش میشد تا ببینی در دلم
کز همه خوبان عالم برتری
من برایت آرزو دارم همه
خوبی و پاکی و نیکو اختری
متن شعر روز دختر
چشم واکن که تماشایی دیدار شوم
دیده بگشا که به هوش آیم و بیدار شوم
جلوه کن دخترم، ای خاطره صبح ازل!
تا منِ گمشدهتر نیز پدیدار شوم
گریهات را غزل شادتری خواهم خواند
اگر از شاعری غصه سبکبار شوم
بیشک انگار نبوده است و نبودم به جهان
گرنه در آینه چشم تو تکرار شوم
پدر! آری پدر! آن واژه که خواهم خندید
سالها، هر چه به فرمان تو احضار شوم
دخترم! پنجرهی تازه دیدار خدا
چهره بگشا! نکند یکسره دیوار شوم
شاعر: علیمحمد مودب
شعر احساسی درباره دختر
در مسیر خواستن سبزی دشت
دخترم شاخه گل مریمی کاشت
از دل پاک و قشنگ و زیبا
آرزوی همدم یکرنگی داشت
من و او هر دو به زیبایی عشق
توی دشت همیشه عاشق
گل زیبای شقایق کاشتیم
بوی گیسوی پراکنده ز باد
بلبلی از ته دل زد فریاد
که تو ای شبنم گلبرگ قشنگ
من همانم که خواستی بیرنگ
خانه ی عشق من و رمز وجود
از برای تو تولد شده و خواهد بود…
شاعر: سعید مطوری
شعر احساسی درباره دختر
بوی بهشت می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گلِ گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم ؛ که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم :
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری ؛ برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
شاعر: قیصر امین پور
اشعار روز دختر
شهزاده شیرین من! برخیز
امروز روز توست، جادو باش!
از پشت پستوی غزل، امشب
بیرون بیا… زیباترین قو باش!
در راه رفتن هات دقت کن!
نازک قدم بردار!… «آهو» باش!
شعری بخوان از دفتر خیام
با شهریار عاشقت، «تا» کن!
همراه مولانا به رقص آی و
با شمس تبریزی غزل گو باش!
تا شاعرانت مست برخیزند،
شوری برانگیزان، هیاهو باش!
شهزاده ی من، دختر شرقی!
تندیسی از سحر و فریب و ناز
تو شاهکار خالقی! امشب
چون عشوه پردازی پریخو باش!
امروز روز توست در تقویم
روزت مبارک بانوی خورشید!
پیراهنی از نور بر تن کن!
در برکه ات زیباترین «قو» باش!
شاعر: الهه مرتضایی
منبع: بیتوته
نوشته اشعار احساسی و زیبا درباره دختر اولین بار در روبکا. پدیدار شد.