داستان کوتاه شمع فرشته داستان جالب و خواندنی داستان کوتاه شمع فرشته مردي كه همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسيار دوست ميداشت. دخترك به بيماري سختي مبتلا شد، پدر به هر دري زد تا كودك سلامتياش را دوباره به دست آورد هرچه پول …
توضیحات بیشتر »داستان من با خدا غذا خوردم
داستان من با خدا غذا خوردم پسرکی بود که می خواست خدا را ملاقات کند، او می دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه کرد و بی آنکه به کسی چیزی …
توضیحات بیشتر »