داستان جالب محمدعلی پاشا و پسرک

داستان جالب محمدعلی پاشا و پسرک

eating4 story1 داستان جالب محمدعلی پاشا و پسرک

داستانهای جالب

 

روزی محمد علی پاشا، حاکم مصر، از کوچه ای عبور می کرد. در سر راه خویش، پسر بچه نُه ساله ای را دید. به او گفت: «سواد داری یا نه؟» پسرک جواب داد: «قرآن را خوانده ام و تا سوره انا فتحنا راحفظ کرده ام.» پاشا از این پسر خوشش آمد و یک دینار طلا به او بخشید. پسرک، سکه را بوسید و پس داد و گفت: «از قبول این معذورم.» پاشا با تعجب پرسید: «چرا؟»

بیشتر:  چند داستان جالب قضاوت اشتباه

طفل گفت: «پدرم سخت مرا تنبیه خواهد کرد زیرا می پرسد که این سکه طلا را از کجا آورده ای؟ اگر من بگویم که سلطان پاشا به من لطف کرده، می گوید که دروغ می گویی چون لطف و بخشش سلطان از هزار دینار کمتر نیست.» پاشا از هوش و زکاوت او متعجب گردید و پدر پسرک را خواست و مخارج تحصیل کودک را تأمین کرد.

بیشتر:  شعرهای تبریک ماه ربیع الاول

نوشته داستان جالب محمدعلی پاشا و پسرک اولین بار در روبکا. پدیدار شد.

بیشتر:  اشعار شب نوزدهم ماه مبارک رمضان

لینک منبع

مطلب پیشنهادی

متن مولودی جشن میلاد رضا (ع)

شعر برای ولادت امام رضا (ع) امشب از بیت ولا ماه درخشان آمد خوش آمد …