حکایت حکمت خداوندی

 d8 ad da a9 d9 85 d8 aa  d8 ae d8 af d8 a7 d9 88 d9 86 d8 af db 8c حکایت حکمت خداوندی

 

سعدی در بیان حکایتی می گوید:

موسی علیه السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت: ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده. گفت: این چه حالت است؟ گفتند: خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به قصاص فرموده اند.

بیشتر:  جوک خنده دار و مطالب طنز جدید

«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:27) موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار.

بیشتر:  جدیدترین و خفن ترین جوک های خنده دار

حکایت حکمت خداوندی

بیشتر:  راز‌های عجیب زیبایی سلبریتی‌ها

robeka.ir

مطلب پیشنهادی

جوکهای خفن و بسیار خنده دار (3)

جوکهای خفن و بسیار خنده دار ‏یه سری به بابام گفتم اگه یه روز من …