ممکن است در اطرافیان، دوستان و یا آشنایان خود موارد عجیبی را مشاهده کرده باشید که به نظرتان انجام دادن آن ها کاملا غیر منطقی و عجیب بوده باشد. به طوری که آن را درک نکرده باشید.
و یا حتی به خودتان گفته باشند که چه قدر عجیب هستی و چرا این کار را انجام می دهی ؟؟ که شما برای آن جواب مشخصی را نداشته باشید چرا که از نظرتان این رفتار ها عجیب نیستند.
اما مسئله اینجاست که این رفتار ها گاه هنگامی که از آن آگاه هستید و گاه هنگامی که روحتان هم خبر ندارد، باعث آسیب رساندن به شما می شود و تبعات آن آهسته آهسته نتایج بسیار مخربی را بر روی شما، روحتان و اهدافتان می گذارد.
در ادامه قرار است 3 روایت را از افرادی ذکر کنیم که به رایج ترین این اختلالات دچار بوده اند و متاسفانه بعد از ایجاد تاثیر مخرب آن به روانشناس مراجعه کرده اند.
نکته قابل توجه این است که همگی این اختلالات قابل درمان هستند و هر چه مراجعه زودتر صورت بگیرد، آثار مخرب آن ها کمتر بوده و روند درمانی سریع تری را طی خواهند کرد. پس اگر حس می کنید خودتان و یا اطرافیانتان این شرایط را دارید، حتما مراجعه به روانشناس را جدی بگیرید.
(( به علت رعایت حقوق بیماران نام آن ها ذکر نمی شود ))
پیشنهاد ویژه: مرکز مشاوره روانشناسی تهران که میتوانید هم مشاوره حضوری و هم تلفنی و هم آنلاین داشته باشید
اختلال اضطراب بیماری
این روایت در مورد خانمی 32 ساله است که از اختلال اضظراب بیماری رنج می برد. طبق تعریف ایشان همه چی از جایی شروع شد که افراد مختلف بیمار در زندگی این خانم وجود داشته اند. این خانم بعد از دیدن حال بد آن ها و سرچ های متنوع در اینترنت کم کم به شدت در مورد سلامتی خود احساس نگرانی کرده و احساس میکرد به طور قطع به یک بیماری بسیار جدی مبتلا است.
روند کار به حدی بود که اضطراب های بسیار زیادی به وجود آمده و دائما آزمایش های پزشکی مختلف برای تشخیص بیماری انجام میشد.
آزمایش ها سلامتی بدن را نشان می دانند و خوش بختانه هیچ مورد مشکوکی پیدا نمی شد. اما فرد مذکور از درد های متنوع رنج میبرد و مطمعن بود که حالش بد است و پزشکان نتوانسته اند به درستی تشخیص بدهند. به همین علت این فرایند بارها تکرار میشد و هر آزمایشی به نوبه خود استرس و اضطراب بیماری را تشدید می کرد.
اما دلیل اصلی دقیقا همین اختلال اضطراب بیماری بود که توسط روانشناس و جلسات مشاوره به طور کلی قطع شد. درد های بسیار زیاد هم ناشی از استرسی بود که فرد دچار اختلال، به خود منتقل میکرد. چرا که در این نوع اختلال روانی فرد باور دارد به یک بیماری جدی مبتلا است و به شدت در مورد آن احساس نگرانی می کند.
در این نوع اختلال بهتر است هرچه زودتر جلسات مشاوره انجام شود چرا که استرس ناشی از این اختلال می تواند به صورت واقعی بیماری های بسیار مختلفی را منجر شود و تمرکز شما را برای انجام فعالیت های روزانه و کسب اهدافتان سلب کند.
اختلال افسردگی ماژور
این روایت در مورد آقای 28 ساله ای است که از فرط ناامیدی به روانشناس پناه برد. فرد مبتلا زندگی نسبتا سختی را داشته اما طبق گفته خود مقاومت کرده و سعی او در راستای فراموشی اتفاقات گذشته بوده است. اما بعد از چند وقت شرایط برای او سخت تر و سخت تر میشد تا حدی که توانایی انجام هر کاری از او گرفته شد.
در اوایل فرد به صورت موقت حال بدی را داشته و احساس پوچی در او مانع از انجام هر کاری می شده است. به طوری که احساس گناه و بی ارزش بودن در نهایت خستگی و کاهش توانایی فکر کردن و تمرکز کردن را در او به وجود می آورد.
رفته رفته این موضوع گسترش پیدا کرده و از حالت موقت به حالت دائمی تبدیل شده است. چرا که فرد مبتلا روز به روز شکست بیشتری را به علت بی انگیزه بودنش تجربه می کند که همین مورد باعث می شود افسردگی او حاد تر شده و به افسردگی ماژور تبدیل شود.
عدم شروع به روند درمانی می تواند شرایط را برای فرد مبتلا به اختلال افسردگی ماژور بسیار سخت تر کند و علائم آن را به وضعیت حاد تری برساند.
اختلال وسواس
این روایت در مورد خانمی 38 ساله است که تشخیص روانشناسان برای او اختلال وسواس بوده است. اختلال وسواس بعد از افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات ذهنی است که علت آن هم به صورت ژنتیکی بوده و هم به نحوه تربیت مربوط می شود.
خانم مبتلا به این اختلال به پیشنهاد و اصرار خانواده خود به روانشناس مراجعه کرد. چرا که این خانم با وجود اذیت شدن های بسیار زیاد، عامل اصلی را وسواس نمی دانسته است و طبق افکار خودش مقصر را دیگران دانسته که او را درک نمی کردند در حالی که رفتار او از نظرش کاملا طبیعی و منطقی است.
وسواس می تواند وجه های بسیار مختلفی را داشته باشد که در نهایت هر یک می تواند عاملی برای به وجود آمدن وجه دیگر نیز باشد. در این خانم عامل اصلی وسواس فکری بوده که در سنین بالاتر برای او وسواس عملی هم به وجود آورده شده بود.
عامل اصلی وسواس فکری در ایشان، ترس از مسائل مذهبی و فشار هایی بود که از طرف خانواده به علت ممنوع بودن کارهای مختلف، وارد می شد. طبق گفته های فرد مبتلا به اختلال وسواس، از سنین نوجوانی علائمی مانند اضطراب، شک و تردید مداوم و افکار مزاحم در ایشان به وجود آمده است که نتیجه آن بی قراری زیاد و درگیر شدن به وسواس عملی شده است.
شست وشوی مداوم و رعایت بهداشت به صورت افراطی و خارج شدن تمیزی از حالت استاندارد، حالتی بود که فرد مبتلا به وسواس، آن را تایید کرده و اطرافیان او هم با تایید این موارد رنجش خود را به صورت فردی اظهار می کردند.
شرایط درمان برای افراد مبتلا به اختلال وسواس، هم به صورت روان درمانی است و هم به صورت دارو درمانی.
هر چه زودتر مراجعه به روانشناس انجام شود، ریسک استفاده از دارو هم کمتر می شود. البته همه چیز به روند بیماری و نوع تفکرات بیمار بستگی دارد. برای مثال در همین مورد خانم 38 ساله، با اینکه اقدام بسیار دیر انجام شده بود، اما روانشناسان تشخیص دادند نیازی به استفاده از دارو نیست و با افزایش جلسات روان درمانی می توان بهبودی کامل را تضمین کرد.
اما در شرایط که بیماری روند سرعتی بسیار بالایی را طی کرده باشد، برای بهبود کامل استفاده از داروهای مشخص شده، مورد نیاز است.
3 موردی که در بالا ذکر شد ممکن است در افراد بسیار زیادی وجود داشته باشد چرا که این اختلالات رایج ترین نوع اختلالات روانشناسی هستند. در صورت وجود آن ها در خود به هیچ عنوان نترسیده و به فقط به مشاوره مراجعه کنید.
توقع خوب شدن خود به خودی را نداشته و سعی کنید با سریع تر مراجعه کردن خود، روند درمان را هم سریع تر کنید.
به یاد داشته باشید که مشاوران روانشناس تنها دوستانی دانا هستند که می توانند زندگی شما را به حالت قبل خود بازگردانند.
